دو دیدگاهِ اخلاقی متفاوت در مورد اینکه با چه نگاه و روشی می توان به یک جامعه ی خوب و عادلانه دست یافت وجود دارد. یکی از این دیدگاه ها به "عدالت اجتماعی" و دیگری به "نظم اجتماعی" مشهور است. برای تقویت گفتگوهای سازنده در جامعه، مهم است که هر دو دیدگاه را در یک پایه اخلاقی برابر قرار دهیم و سعی کنیم درباره ی اختلاف نظرها با یکدیگر صحبت کنیم نه اینکه از یکدیگر عبور کنیم.
گزارش ها نشان می دهند که جوامع غربی به طور فزاینده ای در حال قطبی شدن هستند، به طوری که ایالات متحده به شدت قطبی شده و چندین کشور دیگر مانند بریتانیا، فرانسه و هلند در معرض خطر قطبی شدن شدید قرار دارند. نشانه های نگران کننده ی ِ مشابهی نیز وجود دارد که کشورهایی مانند کانادا، استرالیا و ایرلند هم در مسیر آن قرار دارند. مانند همه تحقیقاتِ علوم اجتماعی، علل متعدد و پیچیده با تفسیرهای متفاوتی برای شدت قطبی شدن جوامع وجود دارد. یکی از این شکاف های فزاینده در مسیر قطبی شدن به دیدگاه افراد جامعه در مورد اینکه چه چیزی یک جامعه خوب و عادلانه را تشکیل می دهد و بهترین راه رسیدن به آن چیست، مرتبط می باشد.
از یک سو، هیچ چیز جدید یا شگفت انگیزی در این مورد وجود ندارد. چرا که مفهوم جامعه ی خوب و خیر عمومی برای هزاران سال در معرض نظریه پردازی بوده است و مجموعه وسیعی از بینش ها و دیدگاه های رقیب را تولید کرده است. از سوی دیگر، این تقسیم بندی ها باعث نگرانی می شود. این نگرانی به خودی خود به اختلاف نظرها مربوط نمی شود. تعدد دیدگاه ها عموماً به نفع جامعه است، نگرانی ها به ناتوانی هر طرف در درک و گفتگوهای سازنده با طرف مقابل در مورد چالش های مشترک مربوط می شود.
چگونه می توان دیدگاه های رقیب در مورد خیر عمومی را درک کرد؟ چهارچوب جدیدی توسط جامعهشناسانی بنام جان ایسلند، اریک سیلور، و ایلانا رداستون (2023) پیشنهاد شده است که دو جهانبینی اخلاقی و فلسفی اساسی را ترسیم میکند؛
عدالت اجتماعی _ نظم اجتماعی.
آنها در کتاب جدیدشان با عنوان «چرا درباره نابرابری: عدالت اجتماعی در مقابل نظم اجتماعی مخالفیم» توضیح می دهند که جهان بینیِ عدالت اجتماعی و نظم اجتماعی، مفاهیم متمایز و متفاوتی از طبیعت انسان، اخلاق، تغییرات اجتماعی، خرد، نابرابری جنسیتی، نابرابری نژادی و درآمدی و همچنین راهحلهای متمایز برای این نابرابریها دارند، که به برخی از مهمترین این تمایزها اشاره می شود؛
_ مفهوم انصاف و برابری
اگرچه همه به عدالت اهمیت می دهند، اما جهان بینی عدالت اجتماعی و نظم اجتماعی برداشت های متمایزی از این مفهوم دارند. همانطور که ایسلند و همکارانش (2023) توضیح می دهند، فردی با دیدگاه عدالت اجتماعی تمایل به درک و سنجش انصاف از نظر "نتایج" دارد، در حالی که فردی با دیدگاه نظم اجتماعی تمایل به درک و سنجش انصاف از نظر "فرآیندها" دارد. این تفاوت ها در نحوه ی تفسیر برابری مشاهده می شود. به طور خاص، فردی با دیدگاه عدالت اجتماعی بر برابری نتیجه تاکید می کند و نابرابری نتیجه را نتیجه ی تبعیض می داند. در مقابل، فردی با جهان بینی نظم اجتماعی بر برابری فرصت ها، با تغییرات در نتایج که به تفاوت های فردی در استعداد، تلاش و ترجیحات نسبت داده می شود، تأکید می کند.
_ مفهومِ انتخاب و مسئولیت
به طور مشابه، اگرچه هر دو دیدگاه برای آزادی ارزش قائل هستند، جهان بینی عدالت اجتماعی و نظم اجتماعی برداشت های متمایزی از این مفهوم نیز دارند. فردی با دیدگاه عدالت اجتماعی تمایل دارد آزادی را از نظر قدرت و نفوذ درک کند، در حالی که فردی با دیدگاه نظم اجتماعی تمایل دارد آن را از نظر گزینه ها و فرصت ها درک کند. اگرچه هر دو دیدگاه به توانایی افراد در انتخاب کردن مربوط می شود، اما از نظر نحوه مفهوم سازی آزادی افراد برای انجام این کار متفاوت هستند. از منظر نظم اجتماعی، مردم باید از آزادی برخوردار باشند تا فرصتهای رفاه و موفقیت را دنبال کنند، در حالی که از منظر عدالت اجتماعی، آزادی به معنای رهایی از تبعیض و ظلم است.
_ مفهوم ِ اخلاق فردی و گروهی
مانند انصاف و آزادی، بیشتر مردم برای مراقبت از دیگران صرف نظر از جهت گیری های اخلاقی، فلسفی و سیاسی خاص آنها ارزش قائل هستند (گرین، 2013؛ هایت، 2012). ایسلند و همکاران، استدلال می کنند که عدالت اجتماعی و جهان بینی نظم اجتماعی دارای پایه های اخلاقی متمایزی هستند. به طور خاص، مراقبت از افراد آسیب پذیر در قلب دیدگاه عدالت اجتماعی قرار دارد، در حالی که وفاداری گروهی و احترام به اقتدار در جهان بینی نظم اجتماعی متمرکز است.
_ مفهومِ تغییر اجتماعی
در نهایت، در حالی که طرفداران عدالت اجتماعی و جهان بینی نظم اجتماعی فضایی را برای بهبود در سیستم های اجتماعی موجود می بینند، آنها در باورهای خود در مورد نوع تغییرات اجتماعی مورد نیاز و چگونگی دستیابی به آن متفاوت هستند. در حالی که دیدگاه عدالت اجتماعی تمایل به تغییر سریع و گسترده دارد، دیدگاه نظم اجتماعی به نفع تغییرات آهسته و تدریجی است، با این باور که در ماهیت سیستم های پیچیده این است که با استفاده از "معادل" به جای "راه حل" عمل کنند.
سودمند است که در دیدگاه های اخلاقی و فلسفی خود تأمل کنیم و ببینیم که چگونه این جهان بینی ها و قبیله های اخلاقی ما، تفکر اخلاقی ما را مشخص می کنند. با قرار دادن هر دو دیدگاه در موقعیتی برابر می توان شروع کرد تا درک کنیم که جهان از هر منظری چگونه به نظر می رسد...
منابع؛
Graham, J., Haidt, J., & Nosek, B. A. (2009). Liberals and conservatives rely on different sets of moral foundations. Journal of Personality and Social Psychology, 96(5), 1029–1046.
Greene, J. (2013). Moral tribes: Emotion, reason, and the gap between us and them. Penguin.
Haidt, J. (2012). The righteous mind: Why good people are divided by politics and religion. Pantheon.