پژوهشگران در حال کشف و بررسی علت کابوسهای شبانه در افراد با و بدون سابقه تروما و شناسایی مؤثرترین راهها برای درمان کابوس ها و رویاهای ناراحتکننده هستند. اختلال کابوس، در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (نسخه پنجم) به رویاهای مکرر و بسیار ناخوشایندی گفته می شود که باعث ناراحتی یا اختلال قابل توجه در خواب و عملکرد روزانه فرد میشوند.
در یک دنیای عالی، خواب مهلتی برای آرامش بدن و ذهن است. اما برای افرادی که کابوسهای شبانه را تجربه میکنند، رفتن به رختخواب میتواند مانند رفتن به جنگ باشد. کابوسها در دوران کودکی شایعتر هستند، به طوری که 25٪ تا 30٪ از کودکان گزارش کردهاند که در ماه گذشته کابوسهای شبانه را تجربه می کنند(El Sabbagh, E., et al., Sleep Medicine Reviews, Vol. 71, No. 101834, 2023). برای بسیاری، این رویاهای بد تا بزرگسالی ادامه می یابد و کابوسهای گاه به گاه در بزرگسالان رایج است. در یک مطالعه بریتانیایی با حدود 800 شرکتکننده، 1 نفر از هر 20 نفر گزارش کردند که هر هفته کابوس میبینند (Rek, S., et al., Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology, Vol. 52, No. 9، 2017).
پژوهشی با مطالعه ی 962 بیمار مبتلا به تشخیصهای روانپزشکی از جمله اختلالات خلقی، اضطراب و شخصیت نشان میدهد که شیوع کابوسهای شبانه در این جمعیت ممکن است نزدیک به 30 درصد بیشتر باشد(Swart, M. L., et al., Psychotherapy and Psychosomatics, Vol. 82, No. 4، 2013). در همین حال، یک بررسی سیستماتیک دیگر نیز تاکید می کند که کابوسهای مکرر ممکن است تا 70 درصد از افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را تحت تأثیر قرار دهد(Akkaoui, M. A., et al., Journal of Clinical Medicine, جلد 9, No. 12, 2020).
کابوس ها می توانند تلاش طبیعی بدن برای تنظیم احساسات باشند و آنها می توانند نشان دهند که چیزی به اندازه کافی جدی وجود دارد که نیازمند توجه بیشتری است. رویاها از زمان زیگموند فروید و کارل یونگ مورد توجه روانشناسان و روانپزشکان بوده است، اما این تحقیقات جدید هستند که به کابوس ها با لنز علمی تری نگاه می کنند.
انواع کابوس
به نظر می رسد کابوس های مرتبط با PTSD از جنبه های کلیدی با کابوس های دیگر متفاوت است. رویاها و کابوس های غیر PTSD بیشتر در طول خواب با حرکات سریع چشم (REM) رخ می دهند. با این حال، کابوس های مرتبط با PTSD در تمام مراحل خواب رخ می دهند. همچنین کابوسهای مرتبط با تروما نسبت به دیگر رویاها واقع بینانه تر و کمتر پراکنده درک می شوند. به نظر دکتر دیر بارت، محقق رویا در دانشگاه هاروارد و سردبیر مجله APA Dreaming که بخش ویژهای را در مورد تحقیقات جدید درباره کابوسها در ماه مارس منتشر کرده است، در برخی موارد کابوسها دقیقاً منعکس کننده رویدادی آسیبزا هستند. چنین تفاوتهایی نشان میدهد که کابوسهای آسیبزا ممکن است بیشتر شبیه فلاشبکهایی باشند که در طول خواب رخ میدهند. در مقابل، افرادی که دچار کابوس های مکرر غیر PTSD هستند، به نظر کمتر احتمال دارد که هر شب خواب یکسانی را تجربه کنند، اگرچه کابوس های آنها اغلب مضامین مشابهی دارند.
به نظر دکتر آنتونیو زادرا، استاد روانشناسی در دانشگاه مونترال و محقق مرکز تحقیقات پیشرفته در پزشکی خواب، نیز رویاها معمولاً منعکس کننده مشغله ها و نگرانی های مداوم هستند، گاهی اوقات به روش های استعاری عجیب و غریب...
به نظر دکتر روبرت استیک گلد، استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد که عملکرد خواب و رویاها را از دیدگاه علوم اعصاب شناختی مطالعه می کند، در طول خواب، مغز مشغول تثبیت خاطرات، تقویت آنها و ادغام آنها با خاطرات موجود است. رویا دیدن به مغز این امکان را می دهد که الگوهایی را در تمام آن داده ها کشف کند. رویاپردازی یعنی تلاش برای فهمیدن چیزهایی که از دست دادهایم و کابوسها، مانند رویاهای دیگر معمولاً ارتباطی با وقایع بیداری دارند.
از طرفی تحقیقات نشان داده است که هم فراوانی و هم شدت کابوس با سطوح بالاتری از نگرانی، مسخ شخصیت، پارانویا و تجارب توهمآمیز گزارش شده مرتبط است(Rek, S., et al., Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology, Vol. 52, No. 9. ، 2017). به طور کلی، به نظر میرسد افرادی که تیپهای شخصیتی آنها به روان رنجورخویی و عاطفههای منفی گرایش بیشتری دارد، بیشتر در معرض کابوسها هستند. وقتی این افراد میخوابند، خاطرات، ترس و احساسات منفی بیشتر فعال میشوند.غم و اندوه نیز یک پیش بینی کننده قوی برای کابوس هایی با مضمامین رابطه هستند. این موضوع نشان میدهد که مشکلات بین فردی در زندگی، در خواب ظاهر میشوند.
به نظر کلی، یکی دیگر از پژوهشگران این حوزه "ذهن انسان از ابهام متنفر است، به ویژه درباره ی آنچه که باعث ترس و نگرانی انسان می شود". شاید در طول خواب تلاشی از طرف ما وجود داشته باشد که احساسات ناخوشایند از طریق تصویرسازی ظاهر و با آنها مقابله شود.
پژوهش گران دیگری در حال کار بر روی درک چگونگی تأثیر کابوس ها بر افراد در زمان بیداری هستند. برخی از افراد می توانند به راحتی رویاهای بد خود را از یاد ببرند، اما مشخص شده است که بعضی از مردم حتی از کابوسهایشان لذت میبرند، درست مانند علاقه به تماشای یک فیلم ترسناک!
به گفته روانشناس، دکتر مایکل شردل، سرپرست تحقیقات آزمایشگاه خواب در مؤسسه مرکزی سلامت روان در مان هایم در آلمان، به نظر می رسد این که چگونه مردم به کابوس هایشان واکنش نشان می دهند تا حدی به اعتقاد آنها در مورد رویاها بستگی دارد. او مقیاسی را برای اندازه گیری باورها در مورد کابوس ها ایجاد کرد و دریافت که این باورها به میزان قابل توجهی در پریشانی افراد نقش دارند. به عنوان مثال، مردی که معتقد بود رویاها می توانند آینده را پیش بینی کنند، پس از دیدن خوابی درباره ی اینکه به او شلیک شده اند، دچار اضطراب شدیدی شده بود و برخی دیگر معتقدند کابوس ها نوعی مشکل روانی پنهان را آشکار می کنند. شردل میگوید: «اگر باور کنید کابوس ها خبر از اتفاق بدی در اعماق ذهن یا زندگی شما میدهند همین باور میتواند اضطراب و ناراحتی را در مورد کابوسها افزایش دهد.
از سوی دیگر، بسیاری از مردم زبانی برای توصیف یا تمایز تجربیاتی مانند فلج خواب، وحشت خواب یا اختلال کابوس یا خواب ِ بد ندارند و ممکن است همه ی آنها را کابوس بدانند. در حالیکه این اختلالات و درمان آنها بسیار متفاوت هستند و وظیفه درمانگر است که با پرسیدن سؤالات اساسی، بدان پی ببرد. برای نمونه با اینکه تمایز بین خواب بد و کابوس کاملاً ذهنی است، اما برخی از محققان خواب های بد را رویاهای نسبتاً ناراحت کننده توصیف می کنند که باعث بیدار شدن خواب بیننده نمی شود اما کابوسها رویاهای ترسناکی هستند که باعث میشود فرد به دلیل تصاویر وحشتناک یا احساسات و هیجاناتی که در او برانگیخته می شود، بیدار شود. کابوس ها معمولاً مفصل هستند و به خوبی به خاطر سپرده می شوند و در هنگام خواب با حرکات سریع چشم (REM) و در نیمه شب رخ می دهند. کابوسهای شبانه در سنین 6 تا 10 سالگی بیشتر دیده میشوند، اما کابوسهای گاه به گاه در همه سنین رایج است. از طرفی وحشتهای خواب، اختلالات خواب یا پاراسومنیا هستند که در طول خواب غیر REM با موج آهسته، معمولاً در نیمه اول شب رخ میدهند و بر خلاف کابوس ها، حاوی صحنه های دقیق و رویاگونه نیستند. مردم اغلب با فریاد و با ترس از خواب بیدار می شوند، اما هیچ خاطره ای از رویداد در صبح روز بعد ندارند. وحشت خواب در کودکان 3 تا 7 ساله به اوج خود می رسد. فلج خواب نیز زمانی اتفاق میافتد که فرد در حال انتقال از خواب به بیداری هوشیار شود. فرد برای چند ثانیه یا چند دقیقه قادر به حرکت نیست و ممکن است احساس وحشت، فشار یا احساس خفگی کند. تصور می شود که فلج خواب مربوط به چرخه اختلال REM است و تخمین زده می شود که حدود 8٪ از جمعیت عمومی و تقریباً یک سوم بیماران روانپزشکی را تحت تاثیر قرار دهد.
مداخلات روانشناختی نوین برای درمان کابوس ها شامل درمان تمرین تصویری (IRT) و شاخههای مرتبط مانند نوردهی، آرامش، و بازنویسی درمانی (ERRT) است. IRT و ERRT که در مجموع به عنوان درمانهای «بازنویسی» شناخته میشوند شامل کمک به بیمار برای بازنویسی روایت از کابوس میشود تا اثر نارحت کننده کابوس ها را کاهش دهند. در این روش با کمک یک درمانگر ، بیماران نسخه جدیدی از کابوس خود را می نویسند و هر روز قبل از خواب آن را مرور می کنند، با این ایده که داستان بازنویسی شده جایگزین کابوس آسیب زا خواهد شد. هدف لزوماً پایان خوش دادن به کابوس نیست، بلکه تغییر رویا تا حدی است که آن را قابل تحمل تر کند. بازنویسی کابوس ها می تواند به افراد کمک کند تا احساس کنند بر رویاهای خود تسلط پیدا کرده و از احساسِ درماندگی آنها کاسته می شود. آکادمی پزشکی خواب آمریکا IRT را برای درمان کابوس های مرتبط با PTSD و اختلال کابوس توصیه می کند و برای کابوس های مرتبط با PTSD دارو درمانی را توصیه می کند.
نکات کلیدی درباره خواب و کابوس
_ کابوس ها، خواب سالم و با کیفیت را مختل می کنند و می توانند منجر به مشکلاتی در تنظیم احساسات و سلامت کلی روانی و جسمی شود.
_کابوسها میتوانند اضطراب و پریشانی را افزایش داده و عملکرد روزانه را نیز مختل کنند. تحقیقات نشان می دهد که آنها با افزایش خطر خودکشی نیز مرتبط هستند.
_ مردم و پزشکان معمولاً اهمیت درمان کابوسها را درک نمیکنند. اما درمانگرانی که در مورد کابوس ها و شرایط خواب بیماران آگاهی کسب می کنند در درمان موفق تر هستند.
منبع علمی؛
THE SCIENCE OF NIGHTMARES, BY KIRSTEN WEIR, Monitor on Psychology, APA, 2024